Eبسیار روز، صبح و شب، ویووائو سریاون برای بازگشت سالم پسرش واگارا دعا می کند. اکنون یک سال از گروگان گرفته شدن او توسط حماس می گذرد، یکی از ده ها کارگر مهاجر تایلندی که از مزارعی که در آن کار می کردند در جنوب ربوده شد. اسرائیل در 7 اکتبر سال گذشته
از خانه اش در دهکده روستایی خواب آلود در اودون تانی، شمال شرقی تایلندویووائو هر تحولی را در جنگ ویرانگر و مارپیچی که از زمان حمله حماس به اسرائیل در دهها هزار مایل دورتر شروع کرده است، دنبال کرده است.
او در آنجا چگونه زنده می ماند؟ آیا او در امان است؟ آیا او هنوز زنده است؟ او چگونه غذا می خورد؟ او چطور می خوابد؟» Wiwwaeo، 53 ساله می پرسد. کمبود اخبار غیر قابل تحمل بوده است.
او میگوید: «من باید ادامه دهم زیرا پسرم هنوز برنگشته است و دخترش، نوهام، هنوز کوچک است.
دختر واچارا، ایرادا، که نام مستعارش Nuu Dee است (معنی مشابه “خانم کوچولو خوب” یا “دختر خوب کوچک”) اکنون نه ساله است. ابتدا می پرسید که آیا پدرش هنوز کار می کند و کی برمی گردد؟ او اخبار را تماشا می کند و دوستانش در مدرسه از او در مورد آن سوال می پرسند و ما حقیقت را به او گفتیم: پدرش اسیر شده است، اما او هنوز زنده است. او نمرده است.» ویووائو می گوید. آنها امیدوارند روزی او برگردد تا او را بگیرد و دوباره به مدرسه ببرد.
پدربزرگ ایرادا، تام، او را در حالی به مدرسه می برد که پدرش کار نمی کرد، اما استرس سال گذشته سلامتی او را تشدید کرد و خانواده مجبور شدند او را به مدرسه جدید نزدیک به روستایشان منتقل کنند.
تام، 58 ساله، پس از تجربه سکته مغزی، عفونت ریه و ضعف عضلانی، از 7 اکتبر سه بار در بیمارستان بستری شده است. ما فکر می کردیم که او زنده نمی ماند. خیلی خیلی بد بود.» ویووائو می گوید. او شروع به از دست دادن حافظه کرد. او نمیتوانست خانوادهاش – فرزندانش، نوههایش – را به خاطر بیاورد. او فقط به یاد داشت که پسرش اسیر شده بود.»
وقتی در بیمارستان بستری می شد، فریاد می زد «پسرم را آزاد کن، پسرم را آزاد کن». Wiwwaeo گفت: “این تنها چیزی بود که او گفت.”
خانواده در ماه آگوست، زمانی که مادر ایرادا پس از تشخیص لوپوس اریتماتوز سیستمیک، یک بیماری خودایمن، درگذشت، با تراژدی بیشتری روبرو شد. Wiwwaeo می گوید ایرادا در مراسم خاکسپاری مادرش صحبت کرد و آهنگ خاصی خواند، اما گریه نکرد. “او قوی است.”
علیرغم همه چیز، ایرادا با مدرسه جدیدش سازگار شده بود و دوستانی پیدا کرده بود، و به مادربزرگش، که اعتماد کمتری به فناوری دارد، کمک کرده است تا از تلفن خود برای حفظ ارتباط با مخاطبین در اسرائیل در حالی که سعی میکنند بهروزرسانیها را جمعآوری کنند، استفاده کند.
واچارا سه سال پیش در سن 31 سالگی به همراه برادر کوچکترش برای کار به اسرائیل نقل مکان کرد. آنها مصمم بودند که پول پس انداز کنند و بدهی های خانواده را بپردازند. آنها میخواستند والدینشان دیگر نگران پول نباشند و امیدوار بودند که خانوادههایشان شروعی تازه داشته باشند. حقوق در اسرائیل، بین 40000 تا 60000 بات (حدود 920 تا 1380 پوند)، دو برابر آن چیزی بود که آنها می توانستند در مزرعه لاستیک خانواده خود در خانه بازگردند. دو برادر دور هم جمع شدند و برای رفتن به خارج برنامه ریزی کردند. وقتی آنها به Wiwwaeo گفتند، او دلیلی برای نگرانی نداشت.
اسرائیل مقصد مشترک کارگران مهاجر تایلندی است. حدود 30000 شهروند تایلندی قبل از جنگ در اسرائیل کار می کردند که بیشتر آنها در بخش کشاورزی بودند. از زمان حملات 7 اکتبر، دولت اسرائیل گفته است که آنها بزرگترین گروه از کشته ها و مفقودان خارجی را تشکیل می دهند. تا کنون، 23 تایلندی پس از تلاش های دیپلماتیک که شامل کشور همسایه مالزی – که با مالزی ارتباط دارد، آزاد شده اند. حماسکه در گذشته میزبان رهبران خود و همچنین قطر، اسرائیل، مصر، ایران و کمیته بین المللی صلیب سرخ بوده است.
شش تایلندی از جمله واگارا همچنان در بازداشت هستند. در مجموع 41 تایلندی کشته شده اند.
واگارا در مورد کار خود در اسرائیل زیاد صحبت نکرد. وقتی زنگ می زد، بیشتر برای این بود که به مادرش بگوید کی پول را به خانه می فرستد. Wiwwaeo با دنبال کردن جریانهای زنده فیسبوکی که همکارانش ارسال میکردند، تکههایی از زندگی روزمرهاش را میگرفت: ویدیوهایی از آنها که نحوه برداشت آووکادو، جمعآوری انار و خوردن غذای تایلندی را با هم در زمان شام یاد میگیرند.
او به او اطمینان داده بود که شرایط خوب است و او سالم است. ویووائو میگوید: «او گفت که در مرکز دهکده، نه چندان دور از محل کارشان، یک پناهگاه وجود دارد که در زمین حفر شده بود، و محکم و ایمن است. او گفت که وضعیت پناهگاه خوب است – تهویه هوا و غذا وجود دارد. من احساس آرامش و آسودگی کردم.» او می گوید. ویووائو به او گفت که اگر قرار است اتفاقی بیفتد، باید فوراً به آنجا برود.
تا اواخر 7 اکتبر بود که Wiwwaeo متوجه شد چیزی اشتباه است. او از شب گذشته سعی کرده بود با واگارا تماس بگیرد، اما نتوانسته بود با او تماس بگیرد. برادر کوچکتر واچارا، که در شمال اسرائیل مستقر بود، به او گفت که در منطقه ای که واچارا در آن اقامت داشت، حمله ای صورت گرفته است. او مدام به پسر کوچکتر زنگ میزد و از او درخواست میکرد. او گفت: “به واگارا بگو به پناهگاه برود.” خانواده نتوانستند با او تماس بگیرند.
کوچکترین پسر Wiwwaeo در ابتدا سعی کرده بود از او در برابر آگاهی از میزان خشونت محافظت کند، اما به او گفت که برای بدترین حالت آماده شود. تنها کاری که می توانست بکند این بود که گریه کند.
بعداً یک روزنامه نگار به او گفت که نام پسرش در لیست افراد گروگان گرفته شده است.
تمام خانواده دور هم جمع شده اند تا اخبار را دنبال کنند و واگارا را برگردانند. بستگان با ارسال پست در رسانه های اجتماعی و پیام رسانی به مخاطبینی که در همان منطقه مانده بودند به جمع آوری اطلاعات کمک کردند. یک فرد محلی که در دهکدهای زندگی میکند که واچارا در آن جا گرفته شده است، بهروزرسانیهایی را ارسال میکند، از جمله در مورد اعتراض محلی که خواستار آتشبس است، و لیست گروگانهایی که در بازداشت هستند.
خانواده تمام تحولات درگیری – مذاکرات و آزادی سایر گروگان ها را دنبال کرده اند. Wiwwaeo به مقامات محلی یا شرکتش پیام میدهد تا بهروزرسانیها را بخواهند. در ابتدا آنها تلفنی صحبت می کردند، اما با گذشت زمان، این به پیام ها تبدیل شد. آنها فقط می توانند کلمات تشویق کننده ارائه دهند. هیچ خبری برای اشتراک گذاری نیست
ویووائو که مسیحی است از طریق ایمانش قدرت می یابد. از زمان حوادث سال گذشته، کلیسای او برای بازگشت واگارا دعا کرده است. در 7 اکتبر مراسم دعای ویژه ای برای او برگزار می کند. Wiwwaeo می گوید که جماعت معتقد است که او هنوز زنده است و باز خواهد گشت. “امیدوارم که او سالم باشد.” تنها چیزی که او می خواهد این است که او به زودی به خانه می آید.
منبع: روزنامه گاردین
Source link